همانم که نمی داند

دنبال آرامشم اما ؛ دلم شتاب می کند سوی آشوب

همانم که نمی داند

دنبال آرامشم اما ؛ دلم شتاب می کند سوی آشوب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داغ» ثبت شده است




 صدای جیغ و گریه ی آدمای منتظر پشت درِ lcu  قلبمو فشرده میکنه و نفس کشیدنمو سخت

تصور نبودن ها سخت آزردم می کنه

هیزمِ دلِ داغ دار ، خاطرست ... همینه که هیچوقت سرد نمیشه

از خدا می خوام اگر روزی دلم داغ دارِ نبودنی شد ، خاطره هام با ای کاش و حسرت نباشه



*مرگ اتفاق بد و سیاهی نیست، جدایی ... غم انگیزش کرده

** چقدر از مرگ دوریم و او به ما نزدیک